بازدیدکنندگان گرامی، وبسایت در حال به‌روزرسانی و بازسازی است. بخش فارسی نیز تا حدودی بازگردانی شده است. از صبر و شکیبایی شما سپاسگزاریم.

حُسن بیان

سایتی برای روانکاوی

آغاز سخن 

لَکان حُسن بیان (le bien dire) را یکی از ارکان عمدة روانکاوی میداند (دایره‌المعارف روانکاوی، مدخل اخلاق). ناگفته پیداست که منظورش این نیست که روانکاو میبایستی سخنوری قاهر و ناطقی فاضل بوده بیماران خود را با زبانی ادیبانه مورد خطاب قرار دهد، بلکه دارای چنان نسبتی با کلام باشد که لکان آن را بهِ حسن بیان تعبیر میکند. لذا روانکاو کسی است که هرگز زبان را بحدّ وسیله‌ای ارتباطی تنزّل نداده مدّ نظر قرار نمیدهد. چراکه روانکاوی قبل از همه عنایت به ساحَت زبان است. تنها در چنین نسبتی است که زبان غناء، وسعت، امکانات، شگردها و شگفتی‌های خود را نمایان میسازد. حال‌آنکه تفکّر با زبانی بازاری و الکن به ضعف و اضمحلال آن می‌انجامد. یک چنین خطری است که امروزه زبان و فرهننگ ما را تهدید میکند (دایره‌المعارف، خسی در میقات).

برخلاف آنچه ممکنست تصوّر شود، حُسن بیان را نمیتوان بحدّ مجموعه‌ای از آنچه در حال حاضر «آرایه» میخوانند تنزّل داد. «آرایه» که لفظی است جعلی، بیش از آنکه وجهی از حسن بیان باشد به تمثیل‌وتشبیه قابل اطلاق است. حال‌آنکه دو وجه نازل بلحاظ زبان واقعی شعر میباشند. سبک معروف به هندی (از قرن نهم هجری ببعد) نمایندة بارز این شیوه بحساب می‌آید. شیوه‌ای که متأسفانه در عصر حاضر، بعلّت غلبة تصویر بر کلام، در ادبیّات فارسی رونق گرفته‌ و شعر را در سرزمین ما به سست‌ترین دوره از ادبیّات فاخرمان رسانده‌است.

صنایع بدیعی (Figures of speech) زینت‌آلاتی از کلام نیستند که زائد بر زبان بوده به صِرف  زیبائی بخشیدن بدان تعبیه شده باشند. استحسان (Aesthetics) بمعنی جمالِ صورت یار نیست بلکه به فیض روی یار اشارت دارد، فورانی از شطحیّات (Lalangue) که بنیاد دل برکَند و منِ نفسانی (Ego) را از سریر خود به زیر کشد (سوگ‌ومالیخولیا در دست انتشار). آنچه در اثر هنری ما را اینگونه دگرگون میسازد در واقع پاسخی است به این فیض (Contribution à la clinique du rêve, rêve et création artistique). این پاسخ بستری است از آنچه در روانکاوی آرزومندی خوانده میشود. آرزومندی بدین معنی است که فرد آدمی قائم به ذات نبوده «وجود» محذوف خود (Subject) را در مطلوب (اُبژه) میبازد. مراد وجهی بنیادین از وجود ماست که سوژه خوانده میشود، سوژه‌ که حاصلی جز از مطلوب آرزومندی (اُبژه) نیست. دراینجاست که به کشف تاریخی فروید میرسیم. کشفی در جهتی خلاف آنچه امروزه از نسبت سوژه و ابژه مراد میشود. چه می‌پندارند که اُبژه حاصل و معلولی بیش از سوژه نیست، سوژه از آنجهت که فعّالی مایشاء تصوّر میشود. در این اعتقاد سست‌ که هم‌اکنون بر اذهان عموم استیلاء یافته غیاب یعنی حذف سوژه (Subject) در قبال اُبژه مطلقاً محلّی از اعراب ندارد. لذا آرزومندی، که به ساحَت رمزواشارت (Symbolics) تعلّق دارد، لوث شده جای خود را به عناصری از نوع میل، خواهش، سلیقه و انگیزش داده‌است. حال‌آنکه نسبت میان سوژه و اُبژه نه بر تفوّق و استیلاء بل بر تمنّا و آرزومندی استوار است. آرزومندی از آنرو که «ذات» آدمی در گرو زبان است، زبان در مقام حدیث آرزومندی.      دنبالة مطلب

topology-tamana

توپولوژی تمنا

zehn o zaman (mon site)

zehn o zaman

couverture de mon livre

مبانی روانکاوی

mon livre Theodore Millon2

پدیدارشناسی و روان درمانی

vajgan freud

واژگان فروید

Zehn-va-Zaman-500x741 (1)

ذهن و زمان

vajegan lacan

واژگان لکان

les 4 concepts

چهار مفهوم اساسی در روانکاوی

برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.